به گزارش "ندای انقلاب"به نقل از کیهان،محمد هاشمی در مصاحبه با نشریه زنجیرهای آسمان درباره دفاع هاشمی از خاتمی در نماز جمعه میگوید: «آن نمازجمعه، نمازجمعه هفته قبل از انتخابات بود که بیشتر بحث تقلب را ایشان مطرح کردند. ما در اسفند ۷۵ دیدارهایی با آقای خاتمی داشتیم و بیانیه دادیم؛ در واقع ما سه، چهار ماه قبل از انتخابات از آقای خاتمی اعلام حمایت کردیم. آقای خاتمی هم در دیدار با کارگزاران ورودشان به عرصه انتخابات را مشروط به حمایت کارگزاران کردند.»
اظهارات آقای هاشمی در نماز جمعه مذکور در حقیقت خروج از جایگاه انصاف و بیطرفی- القای تقلب به نفع ناطقنوری و به ضرر خاتمی- و در خدمت دوپینگ خاتمی و اصلاحطلبان بود اما اصلاحطلبان این بیانصافی را ۲ سال بعد در انتخابات مجلس ششم (زمستان سال ۱۳۷۸) جبران کردند آنجا که مدعی شدند هاشمی رأی نیاورده اما با تقلب بهعنوان نماینده تهران معرفی شده است. بعدها محسن هاشمی از این امر بهعنوان تقلب یاد کرد.
محمد هاشمی در همین زمینه درباره حملات مشارکت و سازمان مجاهدین به هاشمی پس از دوم خرداد، میگوید: حزب مشارکت بعد از تشکیل دولت آقای خاتمی و متشکل از نیروهای ستادهای انتخاباتی ایشان با یک گزینش خاص شکل گرفت؛ تقابلی که بین کارگزاران، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب پیش آمد به دلیل تحلیل نادرست دوستان اصلاحطلب از شرایط بود. آنها فکر میکردند که محبوبیت آقای خاتمی، محبوبیت خود ایشان است؛ میخواستند یک رقیب یا دشمن فرضی برای خودشان درست کنند و آن را هدف قرار دهند. این اتفاق در دولت آقای خاتمی افتاد، سازمان مجاهدین انقلاب و کسانی که حزب مشارکت را تشکیل دادند، کارگزاران و آقای هاشمی را بهعنوان رقیب فرضی (دشمن نمیگویم گرچه برخوردهایشان خیلی بد بود) مطرح کردند و میگفتند آقای هاشمی خاکریز اول است،اگر او را بزنیم از بقیه عبور میکنیم و اگر مانعی برای قدرت ما باشد ایشان است که پتانسیل همه چیز را دارد.
وی میافزاید: باورهایی در ابتدا درباره اعتمادسازی با آمریکا مطرح میکردند و ناشی از شناخت نادرست دشمن بود. حتی آقای خاتمی اولین مصاحبه رسانهای خود را با سیانان برگزار کرد که انتقادات زیادی به همراه داشت. در مجموع تحلیلهای نادرست حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب از پیروزیهایی که حاصل شده بود آنها را به بیراهه کشاند و بیراهه این بود که آقای هاشمی و کارگزاران را در مقابل خود دیدند.
دفاع موسویان از یاغگری امریکا!
عضو اسبق تیم مذاکرات هستهای در اظهاراتی تعجببرانگیز، به توجیه علت مخالفت آمریکا با حق غنیسازی ایران پرداخت.
حسین موسویان در مصاحبه با «دیپلماسی ایرانی» گفته است: مهمترین چالش و اختلاف نظری که در خصوص توافقنامه ژنو وجود دارد در حقیقت پاسخ به این پرسش است که آیا غنیسازی ایران به رسمیت شناخته شده است یا خیر؟ جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده در یک مصاحبه اعلام کرد که ما این حق را به رسمیت نشناختهایم اما طرف ایرانی تاکید میکند که این حق به رسمیت شناخته شده است.
وی میافزاید: به نظر من برای درک مسئله غنیسازی اورانیوم در ایران باید به سابقه ۴۰ ساله سیاست آمریکا در قبال غنیسازی دقت کنیم. آمریکا پس از تصویب معاهده انپیتی در اواخر دهه ۶۰ و اجرایی شدن آن در ابتدای دهه ۷۰ تا به امروز به شکل رسمی، غنیسازی در هیچ کشوری را به رسمیت نشناخته است. این بدان معنا است که تعبیر officially recognizing the enrichment هیچ گاه در خصوص هیچ کشوری از سوی آمریکا صورت نگرفته است. آمریکا نه به این حق برای آلمانیها، ژاپنیها، هلند، برزیل و نه در مورد آرژانتین رسمیت نبخشید.
موسویان ادامه میدهد: دوگانهای را اتخاذ کردند دال بر اینکه غنیسازی در کشورهایی که به آنها اعتماد دارند مانند آلمان و ژاپن را به شکل ضمنی و عملی میپذیرند. متاسفانه این مسئله در داخل کشور به شکل صحیح درک نشده است. حقیقت این است که عدم به رسمیت شناختن حق غنیسازی از جانب آمریکا تنها در خصوص ایران اعمال نمیشود و سیاست کلی و ۴۰ ساله آمریکاست.
موسویان گفت: آنچه که در توافقنامه ژنو موسوم به برنامه اقدام مشترک رخ داده هم دقیقا انعکاسی از همین سیاست آمریکا است و به گمان من آنچه که در توافقنامه نهایی میان ایران و ۵+۱ در خصوص غنیسازی اورانیوم ممکن است رخ دهد هم بیش از این نخواهد بود. در این توافقنامه و احتمالا توافقنامه نهایی هم آمریکا در عمل و نه به اذعان رسمی و شفاهی، غنیسازی در خاک ایران را پذیرفته و خواهد پذیرفت. زمانی که آمریکا این حق را برای متحدان خود مانند آلمان و ژاپن به رسمیت نشناخته است ما چگونه انتظار داریم که این حق را برای ما به رسمیت بشناسد؟
درباره اظهارات آقای موسویان چند نکته قابل تامل است:
۱- ایران نمیخواهد «حق» غنیسازی را از آمریکا اخذ کند اما مسئله این است که اولا رژیم آمریکا درباره تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی سکوت کرده و در مقابل به غنیسازی صلحآمیز ایران ایراد میگیرد. ثانیا باید از آقای موسویان پرسید آیا آمریکا، کشورهای آلمان و ژاپن و هلند و برزیل و آرژانتین را نیز در معرض تحریم خصمانه اقتصادی، خرابکاری ویروسی اینترنتی و ترور دانشمندان هستهای قرار داده تا به زعم موسویان بپذیریم که رویه و رفتار آمریکا با ایران و کشورهایی نظیر آلمان و ژاپن و... (غنیسازی را به رسمیت نمیشناسد اما در عمل میپذیرد) یکی است؟!
۲- مگر آمریکا مرجع داوری و قضاوت حقوقی درباره حق برخورداری یا عدم برخورداری از حق غنیسازی است که آقای موسویان میگوید باید موضع آمریکا را درک کنیم و انتظار نداشته باشیم این حق را برای ما به رسمیت بشناسد؟ یعنی آمریکا حق دارد غیر از حدود ۱۶۰ رآکتور اتمی، هزاران بمب اتمی داشته باشد و آنگاه به سایر کشورها بگوید که غنیسازی داشته باشند یا نه؟!
۳- اینکه آمریکا پذیرفته فعلا ایران در «عمل» غنیسازی داشته باشد نه به اعتبار «رویه کلی آمریکا» بلکه به خاطر این است که جمهوری اسلامی ایران به ویژه ظرف ۷-۸ سال اخیر، استقلال و اقتدار نشان داده و در «عمل» غنیسازی صنعتی را با حدود ۱۹ هزار سانتریفیوژ تبدیل به واقعیت کرده است. به عبارت دیگر، این هنر فناوران و سیاستمداران ایرانی در این ۷-۸ سال بوده که واقعیت غنیسازی صنعتی را در عمل به غرب و آمریکا دیکته کرده و نه به خاطر مذاکره و توافق ژنو. اگر ۵+۱ پذیرفته که ایران در عمل غنیسازی داشته باشد، به اعتبار این است که ایران در عمل غنیسازی صنعتی را دارد. اما اینکه ۶ ماه بعد، وقتی توافق موقت ژنو به سر آمد، آمریکا و غرب این بار- پس از توقف تولید اورانیوم ۲۰درصد غنی شده و اکسید یا رقیقسازی (به صفررسانی) ذخایر ۲۰ درصد موجود- کدام امتیاز را از تیم مذاکرهکننده مطالبه کند، تهدیدی است که سر جای خود باقی است و برخلاف اظهارات آقای موسویان، مقامات آمریکایی میگویند پایان این مذاکرات و جامعیت آن به این خواهد بود که غنیسازی در ایران برچیده شود.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.